چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

طبق استاندارد بين المللي ، ايزولاسيون تجهيزات فشار قوي در هر سطح ولتاژي با در نظر گرفتن اضافه ولتاژهاي موجي    پيش بيني و ساخته مي شود . اضافه ولتاژها به عنوان تهديدي جدي براي ايزولاسيون تجهيزات فشار قوي مي باشند كه موجب بروز قوس الكتريكي بروي تجهيزات ميشود؛ كه اگر ين قوس بصورت داخلي باشد موجب انفجار و انهدام تجهيز مي گردد.

برقگيرهاي فشار قوي براي جلوگيري از بوجود آمدن هر نوع قوسي بروي تجهيزات در نظر گرفته ميشود و با توجه به سطح ولتاژ ، با تجهيزات ديگر بصورت موازي نصب مي گردد.

منبع اضافه ولتاژ ميتواند به شرح ذيل باشد:

الف : اضافه ولتاژهاي موقت: افزايش ولتاژهاي با فركانس 50 هرتز شبكه بهن.ان اضافه ولتاژهاي موقت ناميده مي شود و به دو صورت در شبكه ها ايجاد ميشود .

1-      اضافه ولتاژهاي موقت دراز مدت ( بيش از يك دقيقه ):

اين نوع اضافه ولتاژها با افزايش محدود دامنه به ميزان 5 تا 10 درصد  ( با ضريب اضافه ولتاژ 05/1 تا 1/1 ) كه به علت تغييرات توان هاي اكتيو و راكتيو بار شبكه در 24 ساعت است ايجاد مي شود .

2-      اضافه ولتاژها موقت كوتاه مدت ( كمتر از يك دقيقه):

اين نوع اضفه ولتاژها با افزايش دامنه به ميزان 20 تا 80 درصد (با ضريب اضافه ولتاژ 2/1 تا 8/1 ) در كمتر از يك دقيقه بر اثر اتصالي يك فاز به زمين و لفزايش ولتاژهاي فازي سالم ايجاد مي شود .

ب : اضافه ولتاژهاي موجي :اين نوع اضافه ولتاژها با فاصله زماني بسيار كم ( از 2 تا 3 ميلي ثانيه ) بروي نيم پريود ولتاژ سينوسي ظاهر ميشود.با توجه به فاصله زماني محدود آن ( در حدود 300-50 ميكرو ثانيه) .اضافه ولتاژها در مقايسه با منحني سينوسي فركانس 50 هرتز با دامنه بزرگتري همراه خواهد بود لذا بدانها اضافه ولتاژ موجي (يا ضربه اي ) اتلاق ميشود.

اين نوع اضافه ولتاژها ناشي از دو عاملند :

1-      پديده تخليه جوي : با ايجاد رعد و برق بين ابرهاي آسمان وهادي هاي فاز شبكه اضافه ولتاژ صاعقه ايجاد مي شود.

2-      پديده بروز برگشت جرقه ( يا كليد زني ) : كه اين نوع اضافه ولتاژ در نوع خود جالب و بسيار مخرب است . هنگامي

كه در مسير جريان بار شبكه ، پارگي يا قطع هادي هاي فاز به گونه اي رخ دهد كه فاصله هادي ها در محل قطع ناچيز باشد آنگاه جريان بار از طريق قوس الكتريكي در نقطه پارگي هادي ايجاد مي شود .قوس الكتريكي بطور طبيعي در لحظات صفر سينوسي خاموش شده و جريان عبوري به مدت زمان 100 – 50 ميكرو ثانيه قطع ميشود . پس از قطع جريان ، ولتاژ دو سر پارگي ( يا قطع ) هادي پس از خاتمه حالت هاي گذراي مدار به حالت ماندگار خود مي رسد كه بسته به نوع مدار ( سلفي يا خازني ) ممكن است تا دو برابر ولتاژ شبكه نيز برسد . از لحظه قطع كامل جريان تا رسيدن آن به وضعيت ماندگار ( كه داراي شرايط حالت گذرا است ) ولتاژ ايجاد شده به ولتاژ گذراي برگشتي معروف است . اين ولتاژ برگشتي دو تاثير عمده دارد اول آنكه پيك اين ولتاژ مي تواند به چند برابر پيك ولتاژ شبكه برسد كه تجهيزات عايقي ممكن است تحمل اين ولتاژ را نداشته باشند و منجر به پديده برگشت جرقه گردد . دوم آنكه سرعت افزايش ولتاژ برگشتي از مقدار اوليه كه صفر فرض شد تا اولين پيك گذراي آن نيز عامل مهمي در برگشت جرقه است .

از مهمترين عوامل بوجود آمدن چنين اضافه ولتاژهايي پارگي يا قطع هادي در مسير جريان و درنقطه اتصال در محل برج هاي انتهايي ، در داخل محفظه قطع بريكر ها در هنگام جدا شدن كنتاكتها و خفه شدن قوس و در هنگام باز نمودن ديسكانكتهاي قابل قطع زير بار مي باشند . البته در زمان وصل كليدهاي قدرت نيز امكان برگشت جرقه وجود دارد لذا به اين نوع اضافه ولتاژها ، اضافه ولتاژهاي كليد زني (سوئيچينگ ) نيز مي گويند.

به منظور جلوگيري از بوجود آمدن قوس ، كافي است دامنه ولتاژهاي موجي تا كمتر از سطح BIL (Basic Insulation Level ) كاهش يابد( در حدود 80 تا 85 درصد ) . كاهش دامنه ولتاژهاي موجي از طريق تخليه بارها از هادي فاز به زمين و هم زمان با تخليه ابرها به هادي فاز صورت مي گيرد . به عبارت ديگر در طول مدت برقرار تخليه از ابر هادي هاي فاز به طور موقت زمين شده تا مانع تجمع بارهاي ناشي از ابر در هادي هاي فاز گردد كه نتيجتاً مانع از ظهور ولتاژ موجي با دامنه قابل ملاحظه خواهد شد .ارتباط مستقيم هادي فاز با زمين در طول مدت تخليه توسط برقگيرها (Lighting Arrester or Surge Arrester  ) صورت مي گيرد . سطح يا دامنه ولتاژهاي موجي  قابل  قبول در پست هاي فشار قوي ، به عنوان سطح محافظت پست (PL) بيان ميشود ( protection level ) كه آن هم برابر است با :           PL = ( 0.8 – 0.85 ) × BIL

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

رله فشار شکن:

یکی دیگر از رله های مهم در ترانسفورماتورهای قدرت رله فشاری  ( PRESSURE RELIEF VALVE )است .

این رله عموماً بروی ترانس نصب میشود و برای هر 10000 گالن روغن یک رله فشاری باید طبق استاندارد نصب گردد.

عملکرد این رله در برابر فشار زیاد روغن است یعنی زمانی که به هر عللی فشار روغن در داخل ترانس از حد مجاز تعیین شده ( بسته به ظرفیت و قدرت ترانس ) بیشتر شود این رله عمل خواهد کرد . در قدیم ساختمان این رله ها بدین شکل بود که یک صفحه دیافراگمی شکل را بین تانک اصلی و رله فشاری قرار می دادند و یک تیغه چاقویی مانند بروی این دیافراگم قرار داشت که بر اثر فشار زیاد و بالا امدن صفحه دیافراگم و برخورد با تیغه چاقویی باعث پاره شدن صفحه دیافراگمی می شده و بدین طریق فشار روغن با خارج شدن روغن از محل رله فشاری متعادل می گشت . در این رله ها این عیب وجود داشته که اگر چه فشار متعادل میگشته اما بدلیل وجود منفذ خروج بروی ترانس (در اثر پاره شدن صفحه دیافراگمی ) تمامی روغن در کنسرواتور و بوشینگ ها تا رسیدن به سطح رله فشاری می بایستی تخلیه شود .

اما امروزه پشت این صفحه دیافراگمی ( که عموماً از آلومینیوم ساخته میشود ) یک فنر با ثابت فنر مشخص قرار می گیرد که بعد از عملکرد رله فشاری و متعادل شدن فشار روغن در داخل ترانس مجدداً با فشار فنر، صفحه دیافراگمی به محل خود برگشته و از خروج روغن بیشتر میکاهد .

 با عملکرد رله فشاری و بالا آمدن صفحه دیافراگمی ، اهرمی که به صفحه دیافراگمی متصل است سبب تحریک میکرو سوئیچی میشود که جهت فرستادن فرمان قطع به اتاق فرمان است و بلافاصله بریکرهای دو طرف ترانسفورماتور قدرت از مدار خارج شده تا از صدمات بیشتر در داخل ترانس قدرت بکاهد . عملکرد رله فشاری میتواند در اثر اتصالی داخلی سیم پیچ های ترانس و یا بوجود آمدن هر نوع جرقه و اضافه حرارت که موجب انبساط حجمی روغن شود بوجود آید. با عملکرد رله فشاری ، فشار مازادی که در ترانس بوجود آمده با پاشیده شدن روغن به فضای بیرون ترانس قدرت رفع میشود و از صدمه به بوبین های ترانس و یا بوشینگ ها می کاهد . عملکرد این رله بسیار سریع است و در زمان اولیه مونتاژ ترانس در زمان تزریق روغن به داخل ترانس باید دقت لازم را داشت که هنگام تزریق  روغن شیر کنسرواتور باز بوده و بدلیل عدم رویت روغن در کنسرواتور و ادامه تزریق روغن شاهد عملکرد این رله نباشیم .

این رله یکی از رله های مهم در ترانسفورماتورهای قدرت است که حتی رله هایی چون دیفرانسیل یا جریان اضافی قادر به تشخیص آن نمی باشند . این رله نیاز به سرویس خاصی ندارد و تنها بعد از عملکرد باید میکروسوئیچ آن را ریست کرد تا به وضعیت اولیه خودش برگردد.

نکنته مهم در عملکرد این رله اینست که حتماً باید وضعیت ترانس را بررسی نمود چون عملکرد این رله در هنگام کار بسیار نادر است ( گر چه تریپ های ناخواسته و کاذب بخاطرنفوذ آب و شکستگی میکروسوئیچ داشته ایم ) . تست گاز کروماتوگرافی یکی از کارهای اولیه در بروز علت عملکرد این رله خواهد بود که نکات قابل توجهی از وضعیت روغن را بررسی میکند و میتوان پی به عیب های اولیه و بررسی وضعیت داخلی ترانس برد .

در بعضی از ترانسها این رله در زیر و یا بدنه کناری ترانس نیز نصب میشود که بسته به نوع و قدرت ترانسفورماتور خواهد بود و وضعیت وساختار خود رله فشاری . این رله چون در یک مرحله عمل میکند لذا مانند رله بوخهلتس و یا ترمومترها وضعیت ارسال آلارم ندارد و تنها فرمان قطع ( تریپ ) را ارسال می کند .

در شکل زیر شاهدیم که بروی این ترانس دو دستگاه رله فشاری تعبیه شده است.

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

کنتاکتورها کلیدهای الکترو مغناطیسی می باشند که مهمترین جزء مدارهای فرمان الکتریکی را تشکیل میدهد موارد استفاده کنتاکتورها امروزه در ماشینهای صنعتی بسیار زیاد بوده و برای راه اندازی و کنترل اکثر ماشینها از کنتاکتور استفاده میشود .مزایای استفاده کنتاکتورها در ازای کلیدها را میتوان بشرح زیر بیان نمود:

۱.کنترل و فرمان از راه دور توسط کنتاکتور اقتصادی تر وایمنی تر است.

۲.از خطرات ناشی از راه افتادن دوباره ماشینهایی که در اثر قطع ناگهانی برق شبکه از کار افتاده است جلو گیری میکند .

۳.توسط کنتاکتور امکان قطع و وصل مصرف کننده از چندین محل عملی میباشد.

۴.امکان مدار فرمان اتوماتیک مقدور است .

۵.با طراحی مناسب میتوان سرعت قطع ووصل مدار رابالابرد .

۶.حفاظت دستگاه ها مناسب تر و مطمئن تر است .

 

نتاکتور تشکیل شده است از یک مغناطیس الکتریکی که یک قسمت آن متحرک بوده و توسط فنری از قسمت ثابت نگه داشته میشود و یک سری کنتاکت عایق شده را از یکدیگر به آن متصل می باشند و با آن حرکت میکنند.

در قسمت ثابت این مغناطیس الکتریکی فیزیک یک سری کنتاکت دیگر نیز محکم شده است . هنگامی که از سیم پیچ مغناطیسی جریان معینی عبور میکند . کنتاکتهای متحرک توسط نیروی مغناطیسی به کنتاکتهای ثابت فشرده می شوند و در همان حال یک یا چند فنر فشرده شده ویا کشیده می شوند . اما زمانی که ولتاژ قطع شده و یا از حد معینی کمتر شود . نیروی فنرها باعث میشود که این کنتاکتها بطور اتوماتیک از هم جدا شوند.

کنتاکتورهای استاندارد شده دارای سه کنتاکت اصلی برای مدار تغذیه مصرف کننده (اصلی) و چند کنتاکت فرعی برای مدار فرمان است .

کنتاکتورها معمولا قابل تعمیر نمی باشند مگر آنکه قطعات معیوب آن با قطعات سالم کنتاکتور از رده خارج شده دیگری از همان مدل تعویض گردد. از نکاتی که بایستی به آن دقت شود عدم سمباده زدن به پلاتینهای معیوب و استفاده مجدد آنها می باشد چرا که پلاتینها دارای پوششی از نقره و مس می باشند که باعث اتصال بهتر- افزایش طول عمر و جلوگیری از جرقه زنی در هنگام اتصال پلاتینها میگردد و یکی از عوامل اصلی تائین قیمت کنتاکتورها همین لایه می باشد و با از بین رفتن این لایه حیاتی پلاتینها دچار جرقه زنی و عدم اتصال کامل شده و در نهایت  کشیدن جریان اضافی و تحریک کنترل بار و قطع سیستم حفاظتی آسانسور می گردد. در هنگام تعویض کنتاکتورها بایستی به مشخصات کنتاکتور که بر روی پلاک آن حک شده است دقت شود و کنتاکتوری حداقل برابر با مشخصات و توان کنتاکتور معیوب انتخاب نمود و درهنگام تعویض کنتاکتور در برخی از افراد این تصور اشتباه وجود دارد که انتخاب کنتاکتور جدید با چند رنج بالاتراز توان مورد نیاز طول عمر و مدت استفاده از کنتاکتور در تابلوفرمان افزایش پیدا میکند.در صورتی که این کار تنها باعث افزایش هزینه بیهوده و افزایش صدا ناشی از عملکرد کنتاکتور میگردد! چراکه چنین توانی هیچگاه مورد نیاز موتور نمی باشد. و در صورتی که با همان مقدار افزایش هزینه می توان کنتاکتوری با همان مشخصات مورد نیاز موتور و ولی با کیفیت ساخت بالاتر تهیه نمود. از مهمترین تولید کنندگان کنتاکتور میتوان از زیمنس (آلمان)- هیوندا(کره) – الجی(کره) و مثل همیشه نمونه چینی همگی مارکها نام برد.در زیر نیز مهمترین اصطلاحاتی را که بر روی پلاک کنتاکتورها درج میگردد را مشاهده می نمایید.

مشخصات پلاك كنتاكتور:
Ith2: جریان دائمی - جریانی است كه می تواند در شرایط عادی از كنتاكتهای قدرت كنتاكتور و در زمان نامحدود بدون قطع عبور نماید.
Ith1: جریان هفتگی (قطع و وصل) - جریانی است كه با اتصال یك بار در هر هفته از كنتاكتهای كنتاكتور بدون تاثیر در كاركرد كنتاكتور عبور نماید.
Ith: جریان شیفتی (هشت ساعته) - جریانی است كه با اتصال یك بار در هر هشت ساعت از كنتاكتهای كنتاكتور بدون تاثیر در كاركرد كنتاكتور عبور نماید.
Ie: جریان نامی - جریان قابل تحمل برای كنتاكتهای اصلی
I1s: جریان اتصال کوتاه - مقدار جریانی است كه كنتاكتها می توانند در زمان اتصال كوتاه تحمل نمایند.
Ve: ولتاژ نامی تحمل تیغه ها - مقدار ماكزیمم ولتاژی است كه كنتاكتهای كنتاكتور در شرایط كار عادی می توانند تحمل نمایند.
Vi: ولتاژ عایقی بدنه کنتاکتور
Vc: ولتاژ

         كنتاكتور داراي سه كنتاكت باز قدرت مي باشد كه با شماره هاي تك رقمي 1 الي 6 مشخص مي شوند

 جریانهای نامی . جریان کار نامی ولتاژ کار نامی و انرژی مصرفی کنتاکتورها (توضيحات تكميلي)

 

جریانهای نامی:

چون کنتاکتهای متحرک با فشار بر روی کنتاکتهای ثابت اتصال پیدا میکنند و سطح

کنتاکتها نیز کاملا صاف نیست لذا سطح تماس آنها یک نقطه کوچک خواهد بود بنا

ـــ بر این در محل تماس دو کنتاکت مقاومت الکتریکی وجود داشته و عبور جریان

با عث گرم شدن کنتاکتها خواهد شد . هرچه زمان عبور جریان از کنتاکتورها بیشتر

باشد کنتاکتهای آن بیشتر گرم میشود  . با توجه به زمان لازم برای وصل بودن کنتاکتورها جریانهای زیر نعریف میشود :

الف ـــ جریان دائمی ( Ith2 )

جریانی است که میتواند در شرایط کار نرمال و در زمان نامحدود و بدون قطع شدن از کنتاکتهای کنتاکتور عبور کرده و به آن صدمه ای نزند و حرارت ایجاد شده در کنتاکتها از حد مجاز تجاوز ننموده .

ب ـــ جریان هفتگی ( Ith1 )

جریانی است که در شرایط کار نرمال و با هفته ای یک بار اتصال میتوان از کنتاکتهای کنتاکتور عبور کرده و در خصوصیات کار کنتاکتور هیچگونه تغییری پیش نیاورد .

ج ـــ جریان هشت ساعتی ( Ith )

جریانی است که با اتصال یک بار در هر هشت ساعت در شرایط کار نرمال میتواند از کنتاکتهای کنتاکتور عبور کرده و تغییری در خصوصیات کار کنتاکتور ایجاد نکند .

جریان کار نامی :

جریان کار نامی یک کنتاکتور جریانی است که شرط استفاده از کنتاکتور را بیان میکند و در رابطه با نوع و مقدار ولتاژ بار میباشد .

جریان اتصال کوتاه ضربه ای:

در مدار فرمان و مدار قدرت کنتاکتور باید از وسایل حفاظتی استفاده نمود تا در صورت اتصال کوتاه بلافاصله مدار قطع شود چون در فاصله زمانی اتصال کوتاه تا قطع مدار توسط وسایل حفاظتی از کنتاکتهای کنتاکتور نیز جریان خیلی زیادی عبور میکند لذا باید کنتاکتها تحمل این جریان را در این زمان کوتاه داشته باشند و به یکدیگر جوش نخورده و یا تغییر فرم ندهند .

مقدار ماکزیمم جریان را در لحظه اتصال کوتاه به Is نشان داده و جریان اتصال کوتاه ضربه ای مینامند .

جریان نامی زمان کم ( جریان ۱ ثانیه )

مقدار موثر جریانی را که کلید برای زمان یک ثانیه در حالت اتصال کوتاه میتواند تحمل کند بدون اینکه صدمه ببیند جریان نامی زمان کم و یا جریان یک ثانیه تامیده میشود

ولتاژ های نامی :

الف ـــ ولتاژ کار نامی ( Ue )

مربوط به اتصال دهنده ( کنتاکتها ) بوده و مقدار ولتاژی است که کنتاکتها میتوانند با جریان کار نامی Ie در این ولتاژ مورد استفاده قرار گیرند .

ب ـــ ولتاژ عایقی نامی ( Ui )

استحکام عایقی بین عضوهای اتصالی را مشخص میکند .

ج ـــ ولتاژ تغذیه نامی ( Uc )

ولتاژی است که باید به بوبین کنتاکتور اتصال یابد و معمولا مقدار آن روی بوبین کنتاکتور نوشته  میشود .

انرژی مصرفی کنتاکتورها :

بوبین هر کنتاکتوری را می توان برای کار با ولتاژهای مختلف طراحی نمود از ۱۲ولت جریان مستقیم تا ۱۵ ولت متناوب و ولتاژهای دیگر .

به علت عبور جریان از بوبین کنتاکتور . کنتاکتور به صورت یک مصرف کننده مقداری توان مصرف کرده و گرم میشود . یک کنتاکتور خوب باید دارای مصرف داخلی کم باشد . برای کم کردن مصرف کنتاکتور میتوان از یک مقاومت که بعد از عملکرد کنتاکتور بابوبین سری شود استفاده کرد . به دو سر این مقاومت تیغه ای از خود کنتاکتور وصل میگردد بعد از اینکه جریان وارد سیم پیچ شد تیغه که قبلا بسته بود باز شده و مقاومت سر راه بوبین قرار میگیرد با آن سری می شود

 

فرمان با شماره دو رقمي مشخص مي شوند

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

 

برای استفاده ی موتورهایی که به صورت یک ضرب (مستقیم) به شبکه متصل می شوند

این جدول از 9 ستون تشکیل شده است. در ستون های اول و دوم قدرت موتورها برحسب کیلووات و اسب بخار برای ولتاژ 220 تا 240 ولت نشان داده شده است. ستون سوم و چهارم مربوط به قدرت موتورها برای ولتاژ خطی 380 ولت است و ستون پنجم و ششم قدرت موتورها برای ولتاژ خطی 415 تا 440 ولت را نشان می دهد. ستون هفتم مربوط به جریان کنتاکتور برای قدرت های مورد نظر است و در ستون هشتم جریان بی متال لازم برای موتور مورد نظر مشخص گردیده و سر انجام در ستون نهم فیوز مورد نیاز مشخص شده است. این جدول برای موتور هایی استفاده می شود که به صورت مستقیم به شبکه برق متصل شوند.

برای مثال موتور 22kW یا 30HP مورد نظر است. برای انتخاب وسایل مورد نیاز در ستونی که بالای آن ولتاژ 380 ولت مشخص شده عدد 22kW و 30HP را پیدا می کنیم. سپس رو به روی آن، عدد 63 را برای جریان کنتاکتور و عدد 38-50 را برای جریان بی متال و عدد 50-63 را برای جریان فیوز پیدا می کنیم.

جریان فیوز

جریان بی متال

جریان کنتاکتور

ولتاژ 415 – 440 V

ولتاژ 380 V

ولتاژ  220 – 240 V

A

A

A

HP

kW

HP

kW

HP

kW

2

1-1.6

9

0.5

0.37

2-4

1.6-2.5

9

0.75

0.55

0.5

0.37

2-4

1.6-2.5

9

1

0.75

1

0.75

4-6

2.5-4

9

1.5

1.1

1.5

1.1

0.75

0.55

4-6

2.5-4

9

2

1.5

2

1.5

1

0.75

6-8

4-6

9

3

2.2

3

2.2

1.5

1.1

8-12

4-6

9

4

3

4

3

2

1.5

8-12

5.5-8

9

5

3.7

10-12

7-10

16

5.5

4

3

2.2

12-16

10-13

16

7.5

5.5

7.5

5.5

4

3

16-20

13-15

16

10

7.5

10

7.5

5.5

4

16-20

13-18

16

12.5

9

20-25

18-25

25

13.5

10

7.5

5.5

25

18-25

25

15

11

15

11

32-40

23-32

40

20

15

20

15

10

7.5

40

30-40

40

25

18.5

25

18.5

13.5

10

40

30-40

40

30

22

15

11

50-63

38-50

63

35

25

30

22

63

48-57

63

40

30

20

15

63

48-57

63

45

33

40

30

25

18.5

63

57-66

63

50

37

80

66-80

80

60

45

50

37

30

22

100

75-105

125

70

50

60

45

125

95-125

125

80

59

75

55

40

30

125

95-125

125

90

65

160

120-160

200

100

75

100

75

50

37

160

120-160

200

60

45

200

150-200

200

125

90

125

90

75

55

250

160-250

260

150

110

150

110

250

160-250

260

175

132

250

200-315

260

200

150

175

132

100

75

315

250-400

450

225

165

220

160

125

90

400

250-400

450

250

185

150

110

400

315-500

450

300

220

270

200

500

315-500

450

350

250

300

220

175

132

630

400-630

630

400

290

350

250

220

160

630

500-800

630

430

315

برای استفاده ی موتورهایی که به صورت ستاره – مثلث راه اندازی می شوند

این جدول مانند جدول قبلی دارای 9 ستون و مشخصات هر ستون همانند مشخصات ستون های جدول قبل است؛ با این تفاوت که این جدول برای موتورهای آسنکرون روتور قفسی ای استفاده می شود که راه اندازی آن به صورت ستاره-مثلث باشد.

برای مثال موتور 23kW و 30HP را در نظر می گیرم. بر اساس روش قبل، کنتاکتور مورد نیاز 40 آمپر و بی متال آن 23-32 آمپر و فیوز مورد نیاز 50-63 آمپر خواهد بود.

علت اینکه آمپر کنتاکتور و بی متال کاهش یافته این است که در اتصال مثلث که اتصال دایم کار موتور است جریان مصرفی موتور از دو کنتاکتور به صورت موازی عبور می کند.

باید توجه داشت که برای راه اندازی موتورهای آسنکرون با روتور قفس سنجابی از کنتاکتوری با علامت طبقه بندی AC3 استفاده می شود، اما اگر روتور آن سیم پیچی شده باشد از کنتاکتور AC2 استفاده می کنیم.

جریان فیوز

جریان بی متال

جریان کنتاکتور

ولتاژ 415 – 440 V

ولتاژ 380 V

ولتاژ  220 – 240 V

A

A

A

HP

kW

HP

kW

HP

kW

16

7-10

12

10

7.5

10

7.5

5.5

4

20

7-10

12

12.5

9

20

10-13

12

13.5

10

7.5

5.5

25

13-18

16

15

11

15

11

32

13-18

16

20

15

20

15

10

7.5

40

18.5-25

25

25

18.5

25

18.5

13.5

10

40

18-5

25

15

11

50

18.25

25

30

22

50-63

23-32

40

30

22

63

23-32

40

35

25

20

15

63

30-40

40

40

30

40

30

25

18.5

80

30-40

40

45

33

80

30-40

40

50

37

80

38-50

63

50

37

30

22

100

38-50

63

60

45

100

48-57

63

70

50

60

45

125

57-66

63

80

58

75

55

40

30

125

60-80

80

90

65

50

37

160

75-105

125

100

75

100

75

60

45

200

75-105

125

125

90

200

95-125

125

125

90

75

5

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

ظرفيت خازن عبارت است از مقدار بار الكتريكي كه بايد روي يكي از صفحات خازن جمع شود تا پتانسيل آن نسبت به صفحه ديگر به اندازه يك ولت افزايش يابد به عبارت ديگر خارج قسمت بار الكتريكي Q ذخيره شده روي هر يك از صفحات خازن بر اختلاف پتانسيل U ميان دو صفحه را ظرفيت خازن مي ناميم كه با حرف C نشان ميدهند و واحد آن فاراد است و آن عبارتست از نسبت يك كولن ( 1028 × 28/6 الكترون ) بار ذخيره شده در هر يك از صفحات خازني به اختلاف پتانسيل يك ولت ؛به عبارت ديگر فاراد ظرفيت خازني است كه اگر به منبع ولتاژ يك ولتي وصل شود در آن يك آمپر ثانيه ( كولن ) بار الكتريكي ذخيره گردد . فاراد براي يك خازن بسيار بزرگ است و معمولاً از واحد هاي كوچكتري مانند ميلي فاراد ، ميكرو فاراد و نانو فاراد استفاده مي شود .   

C = Q/ V

 - عوامل موثر بر ظرفيت خازن : الف ) مساحت صفحات .

ب ) فاصله بين صفحات .

ج ) دي الكتريك استفاده شده .

بر طبق موارد بالا فرمول اندازه گيري ظرفيت خازن بدين شكل خواهد بود :

C = ( K × A ×ε0 ) / d

كه در آن : C – ظرفيت خازن بر حسب فاراد

  A - سطح موثر هادي ها

 K – ضريب دي الكتريك عايق

   d  - ضخامت عايق يا فاصله بين صفحات

 - ضريب تناسب كه وابسته به واحد ها مي باشد كه اگر A بر حسب متر مربع ، d بر حسب متر و C بر حسب فاراد باشد ،  آنگاه : 

ε0 = 0.885 × 10 – 11

 انرژي ذخيره شده در خازن ها ( W ) به صورت زير است :

W =( Q × U ) / 2

 ثابت زماني خازن :

اگر خازني را به اختلاف پتانسيلي وصل كنيم به سرعت شارژ مي شود ، شارژ سريع خازن به خاطر آنست كه مقاومتي در مسير شارژ وجود ندارد . حال اگر مقاومتي را در مسير قرار دهيم زمان شارژ بيشتر خواهد شد . مقدار دقيق زمان شارژ به مقدار مقاومت قرار گرفته در مسير شارژ و ظرفيت خازن بستگي دارد . ثابت زماني بر حسب ثانيه است و با ζ نمايش مي دهند .

(R×C = ζ) ثابت زماني خازن عبارتست از مدت زماني كه طول مي كشد تا ولتاژ دو سر خازن به 2/63% ولتاژ ماكزيمم دو سر خود ( ولتاژ منبع ) برسد . شارژ يك خازن در حدود 5 ثابت زماني طول مي كشد و خالي شدن آن نيز در حدود 5 ثابت زماني انجام مي گيرد .

- خازن در جريان متناوب :

خازن جريانهاي متناوب را از خود عبور مي دهد و مقاومتي را كه در اين جريان از خود نشان  مي دهد با فركانس جريان و ظرفيت خازن نسبت عكس دارد ، اين  مقاومت را با XC  نشان مي دهند . ( اين مقاومت در مقابل عبور جريان خازنها مخالفت مي كند ) .

XC = 1 / ( 2ΠFC)

-           XC بر حسب اهم است ( كاپاسيتانس ) .

-           C ظرفيت بر حسب فاراد .

     _  IC = 2π × F × C × UC   è IC = ω × C × V

خازن در جريان متناوب باعث ميشود جريان به اندازه نود درجه از ولتاژ جلو بيفتد . توان مصرفي مفيد خازن صفر است و آنچه كه از شبكه مي گيرد يك توان راكتيو است . جريان متناوب بعلت فركانس سبب تغيير پلاريته دو سر خازن شده و جريان متناوب از خازن به راحتي عبور مي كند ولي خازن در جريان مستقيم مانند يك عايق عمل مي كند . ولتاژ خازن با ولتاژ منبع هميشه 180 درجه اختلاف فاز دارد ، جريان عبوري از خازن با فركانس ولتاژ داده شده نسبت مستقيم دارد . خازن هميشه با تغييرات ولتاژ مخالفت مي كند .

- اتصال خازن ها :

الف ) اتصال سري خازنها :

در اتصال سري خازنها ، فاصله موثر بين صفحات بيشتر شده و ظرفيت معادل مجموعه خازني كاهش مي يابد . در اتصال سري تنها دو صفحه ابتدايي و انتهايي از  مجموعه خازني كه به مولد بسته شده اند از مولد بار الكتريكي دريافت مي كند و صفحات ديگر از طريق القا داراي بار الكتريكي مي شوند  بنابر اين ميزان بار الكتريكي همه خازن ها يكي است ولي اختلاف پتانسيل دو سر مجموعه برابر حاصل جمع اختلاف پتانسيل هاي دو سر خازن هاست .

QT = Q1 = Q2 = ….= Qn

Ut = U1 + U2 + …+Un

خازنهاي متوالي پهنه كاربرد كمي دارند و آن بخاطر مسائل خاص مربوط به هر كاربرد آن است كه بايد تحقيقات مهندسي پيچيده اي انجام شود . همچنين بعلت دشواري حفاظت خازنها در جريانهاي عيبكرد سيستم و فرو تشديد ترانسفورماتورها و تشديد زير سنكرون در طي راه اندازي موتور ، كاربرد زيادي در سيستم هاي قدرت ندارند . خازن متوالي يك راكتانس منفي ( خازني ) است كه با راكتانس مثبت ( القايي ) مدار متوالي ميشود و همه يا بخشي از آنرا جبران مي كند . بنابراين اثر اصلي خازن متوالي كاستن يا حذف افت ولتاژ ناشي از راكتانس القايي مدار است ، حتي ميتوان در نظر داشت كه خازن متوالي يك تنظيم گر ولتاژ است و برافزايي ولتاژي متناسب با اندازه و ضريب توان جريان تامين مي كند ، بنابراين خازن متوالي افزايش ولتاژي بوجود مي آورد كه خود به خود و همزمان با رشد بار زياد ميشود ، همچنين خازن متوالي در ضريب توانهاي كمتر كه افت ولتاژ بيشتر است افزايش ولتاژي خالصي بيشتر از خازن موازي پديد مي آورد ، ولي خازنهاي متوالي ضريب توان سيستم را بسيار كمتر از خازن هاي موازي بهبود مي بخشند و اثر كمتري در جريان سيستم دارند .

ب ) اتصال موازي خازن ها :

در اتصال موازي خازن ها سطح موثر صفحات زياد تر شده و ظرفيت معادل افزايش مي يابد ، در اين حالت اختلاف پتانسيل آنها با هم برابر اما بار الكتريكي آنها مختلف است و بار الكتريكي كل برابر  با مجموع بار هاست .

Qt = Q1 + Q2 + ….+ Qn

Ut = U1 = U2 = …= Un

C = C1 + C2 + …+ Cn

خازنهاي موازي  به موازات خط ها بسته ميشوند . خازنهاي موازي توان يا جريان نوع راكتيو را تامين مي كنند تا مولفه نا همفاز جريان مورد نياز يك بار القايي را جبران كند . از جهتي خازنهاي موازي با كشيدن جريان پيش فاز كه بخشي يا همه مولفه پس فاز جريان بار القايي را در نقطه نصب ، خنثي مي كند  مشخصه آن را اصلاح مي كند . بنابراين خازن موازي همان اثر خازن سنكرون يعني ژنراتور يا موتور سنكرون ( همزمان ) پر تحريك را دارد .

با بكار گيري خازن موازي مي توان جريان بار را كم كرد و ضريب توان مدار را بهبود بخشيد ولي خازنهاي موازي اثري بر جريان يا ضريب توان مدار بعد از نقطه نصب خود را ندارند.وظيفه اصلي خازن ها چه بصورت متوالي و چه بصورت موازي عبارتست از تنظيم ولتاژ و گذر توان اكتيو در محل نصب آنها . خازنهاي موازي اين كار را با تغيير ضريب توان بار انجام مي دهند و خازنهاي متوالي راكتانس القايي را جبران مي كنند ، به عبارت ديگر خازن متوالي يك راكتانس منفي ( خازني ) است كه با راكتانس مثبت ( القايي ) مدار متوالي ميشود و همه يا بخشي از آن را جبران مي كند ؛ بطور كلي خازن ها را ميتوان در هر تراز ولتاژي بكار برد ، مي توان خازن ها را به موازات يكديگر اضافه كرد تا ظرفيت كيلو واري مطلوب بدست آيد و مي توان آنها را به توالي كنار هم گذاشت تا كيلو ولت ولتاژ مورد نظر بدست آيد .

 

مي دانيم كه بار سيستمهاي برق رساني داراي دو مولفه توان اكتيو و وتوان راكتيو است ؛ توان اكتيو را بايد در نيروگاهها توليد كرد در حالي كه توان راكتيو را نيز مي توان در نيروگاهها توليد كرد ، اين واقعيت عيان است كه خازنهاي قدرت موازي ، اقتصادي ترين منبع تامين توان راكتيو لازم بارهاي القايي آن دسته از خط هاي انتقال اند كه در ضريب توان پس فاز كار مي كنند .

هنگامي كه فقط در نيروگاهها توان راكتيو توليد كنيم ، اندازه همه اجزاي سيستم ( يعني ترانسفورماتورها ، خطوط انتقال و توزيع و..) بايئ متناسباً افزايش يابد . خازنها مي توانند با كاهش تقاضاي توان راكتيو در پشت خود تا ژنراتور ، اين شرايط را تعديل كنند ؛ جريان خط از پشت سر خازن تا تجهيزات توليد كاهش مي يابد در نتيجه ، اتلاف هاي خطوط توزيع ، ترانسفورماتورهاي پست و    خط هاي انتقال كاهش مي يابد .

بطور كلي منافع اقتصادي حاصل از نصب خازن را مي توان چنين خلاصه كرد :

-           آزاد سازي ظرفيت توليد

-           آزاد سازي ظرفيت انتقال

-           آزاد سازي ظرفيت پست توزيع

-           آزاد سازي ظرفيت در سيستم هاي توزيع

-           كاهش اتلاف انرژي در مس

-           كاهش افت ولتاژ

بايد توجه داشت كه محل مناسب خازنها و ميزان كيلو وار انتخابي و نحوه اتصال خازنها به هم و به شبكه از موضوعاتي است كه نياز به بررسي و محاسبه بيشتر دارد تا حد اكثر استفاده از اين سيستم انجام گيرد .

 

تصحيح ضريب توان :

در سيستم برق رساني ، بخصوص در فصول پر مصرف ، بار راكتيو با ضريب توان حدود 80% توليد خواهد شد ؛ بنابراين طبق شكل صفحه بعد قسمت "الف" در بار ، جريان نسبت به ولتاژ پس فاز خواهد بود . كسينوس زاويه بين جريان و ولتاژ را ضريب توان مدار مي گويند . اگر مولفه هاي جريان را در ولتاژ سر مصرف كننده ضرب كنيم ، رابطه حاصل را مي توان روي مثلث  توان ( قسمت "ب" شكل ) نشان داد . اين شكل رابطه موجود بين كيلو وات و كيلو ولت آمپر و كيلو وار را نمايش مي دهد . با افزودن خازن مي توان مولفه توان راكتيو (Q) ،  توان ظاهري بار (S) را كم يا كلاً حذف نمود .

 

خازنهاي موازي نيز به چند طريق با بار بصورت موازي قرار مي گيرد كه در بيشتر پستهاي فوق توزيع بصورت ستاره زمين نشده است كه براي ترانس با توانهاي بالاتر از دو ستاره كه نوترالهاي آن بهم وصل شده اند استفاده مي گردد .در محل اتصال دو نوترال معمولا از ترانس جريان براي حفاظت از تعادل ظرفيت خازنها استفاده ميشود تا عدم تعادل در ظرفيت موجب آسيب به خازنهاي ديگر نگردد . علاوه بر آن براي جلوگيري از جريانات هجومي بروي خازنها نيز راكتور هاي كوچكي نصب مي گردد كه توسط جريان هوا خنك خواهد شد  ، همچنين فيوزهاي كات اوت نيز در مسير خازنها قرار خواهد داشت .

مجموعه خازنها نيز به چند طريق وارد مدار خواهند شد كه معمول آن در پستهاي فوق توزيع با توجه به ميزان توان راكتيو و ولتاژ ثانويه ورودي ترانس خواهد بود كه امكان در مدار بودن يا خارج شدن را صادر مي نمايد

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,

فيوزها

جريان در يك مدار جزء لا ينفك آن سيستم الكتريكي مي باشد . در هر مداري يك جرياني متناسب با آن مدار بر قرار خواهد بود و بسته به مهندسي آن مدار بايد جرياني در حد متعادل در آن سيستم جاري شود . بدين معني كه نميتوان از يك سيم جرياني زياد عبور كند . حال بپردازيم به علل بوجود آمدن جريان غير متقارن در يك مدار اين جريان ها معمولاً بر اثر اضافه جريان يا اتصال كوتاه شدن در نقطه اي از مدار بوجود مي آيد ؛ حال چه در مدار سيستم AC باشد و يا در مدار سيستم DC .

اضافه جريان در اثر اتصال بار هاي اضافه به يك سيستم بوجود مي آيد كه اضافه بار نيز گفته مي شود ، جريان اتصال كوتاه ، اضافه جرياني است كه در اثر بوجود آمدن مقاومت يا امپدانس پائين در يك مدار بوجود مي آيد كه قبلاً نسبت به هم داراي اختلاف پتانسيل بوده اند .اضافه بار باعث جاري شدن جريان به ميزان چند برابر جريان در حالت عادي مي شود اما اتصال كوتاه جرياني بسيار بيش از جريان حالت عادي و در حالت اضافه بار بوجود خواهد آورد از اين رو اتصال كوتاه شدن در يك مدار به مراتب خطرناك تر و صدمات ناشي از آن بيشتر خواهد بود. اما وسايل پيشگيرانه اي كه جهت جلوگيري از اين گونه حوادث مي باشد فيوزها هستند كه كاربرد هاي گوناگوني در شرايط مختلف دارند و ساختمان و عملكرد خاص خود را خواهند داشت و يا نصب و بهره گيري از رله هاي الكترونيكي Over Current كه در مدارات قدرت كاربرد بيشتري دارند.

فيوز معمولي يا فيوز سيمي:

انواع و اندازه هاي مختلفي دارد  و در مدارات الكترونيكي  و قدرت مورد استفاده قرار مي گيرد و آن عبارت است از انتخاب يك رشته سيم با آلياژي استاندارد و قطر مناسب با آن جريان.از فوايد اين فيوز عدم وجود قطعات متحرك و تشخيص سريع در عملكرد اين فيوز است و اما اين فيوز يكبار مصرف بوده و به هيچ وجهي نبايد جاي فيوز سوخته از رشته سيم ديگري استفاده كرد و به اصطلاح فيوز را تعمير و يل ترميم نمود.

فيوز فشنگي : اين نوع فيوز همانند فيوزهاي معمولي است اما در اطراف رشته سيم ، ماسه كوارتز جهت خنك شدن سريع فيوز و جلوگيري از انتشار ارك قرار مي دهند. در اين فيوزها به دليل عدم همجواري مستقيم با هوا اكسيد شوندگي آن كم است لذا با صول زمان ميزان جريان عبوري از آن يكسان است و فيوز نسبن به جريان نامي خود حساس نميشود و عملكرد كاذب نخواهد داشت .

در فيوزهاي فشنگي با ولتاژ بالا المنت فيوز از نوارهاي موازي متعددي و يا سيم تابيده به هم تشكيل مي شود كه در يك استوانه سراميكي قرار دارند و درپوشهاي آن قلع اندود شده است و درون اين فشنگ از ماده اي سيليسي پر شده كه سريعا باعث خفه شدن جرقه مي شود .

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,
 
آشنايي با استپ موتور
با پیشرفت روز افزون علم و فناوری همواره نیاز های جدید به وسایل و دستگاه های جدید تر جهت هماهنگی همه بخشهای صنعت با این پیشرفت ، به وجود می آیند. بدین منظور شناخت و طراحی راه کارها و وسایل جدید امری است اجتناب ناپذیر.از جمله این پیشرفت ها ساخت نوع جدید و پیشرفته تری از موتورهای الکتریکی به نام استپ موتور ها یا موتورهای پله ای است که با کاهش انواع هزینه ها در صناع کم کم جای مکانیزم های پیچیده مکانیکی را خواهند گرفت.در این مقاله سعی شده است تا بسیار مختصر و متناسب با محدودیت ها بزبانی ساده و قابل درک ساختار و نحوه کارکرد و کنترل موتورهای استپی بررسی و بیان شود...

[ برق و الكترونيك ]

آشنايي با استپ موتور

نويسنده : عباس صميمي فر
 
چكيده:

با پيشرفت روز افزون علم و فناوري همواره نياز هاي جديد به وسايل و دستگاه هاي جديد تر جهت هماهنگي همه بخشهاي صنعت با اين پيشرفت ، به وجود مي آيند. بدين منظور شناخت و طراحي راه كارها و وسايل جديد امري است اجتناب ناپذير.از جمله اين پيشرفت ها ساخت نوع جديد و پيشرفته تري از موتورهاي الكتريكي به نام استپ موتور ها يا موتورهاي پله اي است كه با كاهش انواع هزينه ها در صناع كم كم جاي مكانيزم هاي پيچيده مكانيكي را خواهند گرفت.در اين مقاله سعي شده است تا بسيار مختصر و متناسب با محدوديت ها بزباني ساده و قابل درك ساختار و نحوه كاركرد و كنترل موتورهاي استپي  بررسي و بيان شود.


مقدمه:
 
با درك ميدان هاي مغناطيسي و كشف آنكه مي توان انرژي الكريكي را به انرژي مكانيكي تبديل نمود تحولي عظيم در تاريخ بشري بوجود آمد ، بگونه اي كه بشر روز به روز به تفكر و طراحي و ساخت وسايلي كه بتوانند با استفاده از انرژي الكتريكي ، انرژي مكانيكي توليد نمايند روي آورد. از اين رو  انواع موتور هاي الكتريكي به صحنه وجود آمده و همچنان سير تكميلي خود را طي نمودند تا به امروز كه مي توان براي هر نوع كاربري ، نوع خاصي از موتورها را بكار برد. اما ساخت اسپ موتور با امكاناتي كه به طراحان و سازندگان ماشين آلات ميدهد ، به گونه اي برجسته سبب كاهش هزينه ها در همه زمينه ها مي شود. يكي از چندين مزاياي بسيار زياد اين نوع الكتروموتورها تبديل مكانيزم هاي بسيار پيچيده مكانيكي ، به تنها يك محرك استپي مي باشد. در ادامه با اين پديده جالب آشنا تر خواهيم شد.
 

استپ موتور يا موتور پله اي
 
يك استپ موتور وسيله اي الكتريكي است چرخش زاويه اي گسسته يا پله اي دارد و با اتصال به ضربان هايي در فركانسي خاص كار مي كند. هر ضربان فرستاده شده به موتور سبب حركت محور موتور تا زاويه اي معين مي شود كه اين زاويه ، زاويه استپينگ (Stepping Angle) ناميده مي شود.
شكل 1 ساختمان ساده شده يك استپ موتور "Bifilar" مگنت دائمي را نشان مي دهد.
روتور از جنس آهنرباي دائمي است و شش دندانه دارد كه با فاصله هاي مساوي و يك در ميان در قطب هاي N و S اطراف روتور قرار دارند.استاتور چهار قطب دارد كه هر قطب داراي پيچه اي است كه اين پيچه از مركز خروجي V را داراست.
 
پيچه هاي روي قطب هاي مختلف به هم وصلند بطوري كه فقط پنج سيم A , B , C , D & +V   از موتور خارج مي شوند.پيچه با ارسال جريان به سيم +V  و خروج آن از يكي از سيمهاي ديگر فعال مي شود.
سيم پيچ ها در دندانه هاي استاتور به روشي پيچيده مي شوند به طوريكه نتايج زير حاصل مي شود :
  • اگر سيم B فعال باشد ، قطب 1 شمال و قطب 2 جنوب خواهند بود و اگر سيم A فعال باشد قطب 1 جنوب و قطب 2 شمال مي شود.
 
  • اگر سيم C فعال باشد قطب 3 شمال و قطب 4
جنوب و اگر سيم D فعال باشد قطب 3 جنوب و در عوض قطب 4 شمال خواهند بود.
عملكرد استپ موتورها براساس اين قانون است كه وقتي قطبهاي مشابه دفع مي شوند ، قطبهاي مخالف جذب مي شوند. اگر سيم پيچ ها در توالي صحيح فعال باشند روتور در مسير و جهتي معين خواهد چرخيد.
شكل 2 نشان مي دهدكه روتور هنگامي كه پيچه ها با توالي داده شده در جدول 1 فعال اند چگونه مي گردد.

  
  


 همانطور كه در شكل 2 مشاهده مي شود ، ترتيب القاهاي داده شده در در جدول 1 سبب چرخش روتور در جهت عقربه هاي ساعت مي شود.

 


 اگر توالي اين القا ها معكوس شود ، جهت حركت نيز معكوس مي شود.

 
 
 


 اگر حتي همه القا ها متوقف شده و هيچ جرياني به موتور وارد نشود ، به علت وجود آهنرباهاي دائمي در روتور بازهم مقداري جاذبه ميان قطب ها و دندانه ها وجود دارد. از اين رو حتي هنگامي هم كه هيچ تغذيه اي به موتور متصل نيست ، بازهم قدري ((گشتاور نگه دارنده)) در  موتور باقي مي ماند.
از شكل 2 مي توان مشاهده نمود كه موتور زاويه استپينگ يا زاويه مرحله 30 درجه دارد و براي كامل كردن يك چرخه به 12 استپ يا مرحله نياز دارد. تعداد مرحله ها در هر دور در يك موتور استپي با اضافه كردن دندانه هاي بيشتر روي روتور مي تواند افزايش يابد و با اضافه كردن دندانه هايي به دندانه هاي استاتور ، زاويه استپينگ يا زاويه طي مرحله يك موتور استپي را مي توان تا حد 1.8 درجه كوچك كرد به طوري كه براي طي يك چرخه دويست مرحله نياز باشد.
برنامه القاي پيچه ها در شكل 2 به القاي تك فاز معروف است ; از آنجا كه در هر زمان فقط يكي از چهار پيچه فعال است.
 
در هر مرحله دندانه هاي روتور دقيقا رد مقابل دندانه هاي فعال استاتور قرار مي گيرند. با اين حال راه اندازي موتور با دو پيچه حامل جريان در يك زمان امري ممكن است (القاي دو فازي). در اين حالت دندانه هاي روتور خود را در ميان دوتا از دندانه هاي فعال استاتور قرار مي دهند. جدول 2 برنامه كاري و موقعيت روتور را براي القاي دو فاز و تك فاز نشان مي دهد.توجه داشته باشيد كه زاويه مرحله يا همان Stepping Angle براي دو نوع القا يكي است بجز اينكه موقعيت هاي روتور با نصف زاويه مرحله تعيين مي شوند.
اگر القاي تك فاز و دو فاز با هم تركيب شوند ، يك حالت نيم مرحله (Half Step mode) حاصل مي شود. در اين حالت تعداد مراحل يا استپ ها در هر چرخه دو برابر است ; به طوري كه اگر موتوري در حالت مرحله كامل يا Full – Step براي كامل كردن چرخه به دويست دور نياز داشته باشد ، در حالت نيم مرحله يا Half – Step به چهارصد دور براي تكميل آن نياز دارد. جدول 3 توالي كاركرد براي حالت نيم مرحله نشان مي دهد.

 
 
 


استپ موتوري كه در بالا شرح داده شد از دو پيچه با در مقابل هم قرار دادن مگنت هاي همنام در هر قطب استفاده مي كند. به اين دليل است كه اين نوع ، استپ موتور "Bifilar" ناميده مي شود.

نتيجه گيري

كارايي و امكانات يك استپ موتور بسيار بيشتر از انواع ديگر الكترو موتورها مي باشد. بدين لحاظ كه بسياري مكانيزم ها و حالات مختلف چرخش را مي توان از آنها گرفت و همچنين اين كه كنترل اين موتور ها بسيار آسان تر از سايرين است به طوري كه عمدتا به وسايل كنترل سرعت اضافي از قبيل ترمز هاي الكتريكي و مكانيكي نيازي ندارند.
پس بر ماست تا با افزايش دانش خود در مورد اين نوع كارامد از موتورهاي الكتريكي سعي در استفاده هرچه بيشتر از امكانات آنها كنيم.
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,
براي حفاظت از شبكه هاي توزيع ، از ابزارهاي بسيار گوناگوني استفاده مي شود. در هر مورد خاص بر مبناي نوع عنصري كه بايد مورد حفاظت قرار گيرد و سطح ولتاژ سيستم ، نوع حفاظت تعيين مي شود و حتي اگر استانداردهاي خاصي براي حفاظت كلي از سيستم هاي توزيع وجود نداشته باشد ، مي توان در ارتباط با چگونگي كار وعملكرد اين سيستم ها ، توضيحاتي كلي و عمومي ارائه داد .
ابزارها و تجهيزات
ابزارهايي كه بايد در حفاظت سيستم توزيع مورد استفاده قرار گيرند ، عبارتند از :
§ رله هاي جريان زياد ؛
§ ريكلوزرها ( بازبست ها ) ؛
§ سكسيونرها ؛
§ فيوزها
رله هاي جريان زياد
رله هاي جريان زياد با مشخصات زمان – جريان معكوس در حفاظت شبكه هاي قدرت تا هر سطح ولتاژي بكار مي روند. در طول سالها اين گونه رله ها به تعداد بسيار زياد در اكثر شبكه هاي دنيا به عنوان حفاظت اصلي و يا حفاظت ثانويه و پشتيبان در طرح هاي پيچيده بكار رفته اند. جريان و زمان رله هاي جريان زياد قابل تنظيم بوده و بدينوسيله مي توانند براي تمايز صحيح در هنگام خطا و اضافه بار همانند فيوزها استفاده شوند. در بعضي موارد بهره گيري از طبقه بندي زماني براي حفاظت مطلوب در تمامي حالات مقدور نبوده و براي بهبود عملكرد سيستمهاي حفاظتي در اينگونه شرايط از جهت جريان يا به عبارت ديگر رله هاي جريان زياد جهت دار و رله هاي اتصال زمين استفاده مي كنند. مشخصه هاي جريان زياد را مي توان به چندين بخش تقسيم كرد :
- حفاظت جريان زياد آني
- حفاظت جريان زياد با تأخير معين
- حفاظت جريان زياد با مشخصه معكوس
رله هاي القايي ديسكي براي حفاظت جريان زياد با طبقه بندي زماني بكار مي روند. اين رله ها داراي مشخصه زمان – جريان معكوس هستند و همچنين مجهز به ابزاري براي تنظيم زمان عملكرد و جريان عملكرد هستند.
ريكلوزرها ( بازبست ها يا كليدهاي وصل مجدد )
بازبست ، ابزاري است كه مي تواند شرايط اضافه جريان در اتصال كوتاه فاز و فاز به زمين را آشكار و در صورت وجود جريان اضافه در مدار ، پس از يك زمان از پيش مشخص شده آن را قطع و سپس به طور خودكار وصل مجدد انجام دهد تا خط ، بار ديگر در مدار قرار گيرد. اگر خطايي كه در آغاز ، باعث عمل بازبست شده است ، همچنان وجود داته باشد ، آنگاه پس از تعداد معيني وصل مجدد ، رله مدار را همچنان در حالت قطع نگاه مي دارد و بخش آسيب ديده را از مدار مجزا خواهد كرد. در يك سيستم توزيع هوايي ، در حدود 80 تا 95 درصد از خطاها داراي طبيعتي گذرا هستند و نهايتاً ، حداكثر پس از چند سيكل يا چند ثانيه خود بخود از ميان مي روند. بنابراين بازبست ها ، با مشخصه قطع و وصلي كه گفتيم ، از خروج خط از سرويس در اثر رخ داد خطاهاي گذرا پيشگيري مي كند. بازبست ها نوعاً حداكثر داراي سه بار عملكرد باز كردن و بستن متوالي هستند و پس از آن ، عملكرد باز كردن نهايي بر اين رشته ، خاتمه مي دهد . علاوه بر اين ، يك بار بستن دستي نيز معمولاً مجاز است. مكانيزم شمارش گر ، عملكرد واحد ها فاز يا فاز-زمين را تنظيم مي كند و در صورت وجود ابزارهاي ارتباطاتي مناسب ، مي توان آن ها را از طريق ابزارهاي كنترل شدة بيروني نيز تنظيم كرد.
مشخصة زمان/جريان بازبست ها معمولاً از سه منحني تشكيل مي شود ، يكي از منحني ها مربوط به عملكرد آني و دو منحني ديگر مربوط به عملكردهاي با تأخير هستند كه به ترتيب آن ها را با a ، b و c نشان مي دهند.البته ، بازبست هاي جديد كه از كنترل هاي ريزپردازنده اي برخوردارند ، داراي منحني هاي زمان/جريان قابل گزينش از طريق صفحه كليد هستند و در نتيجه اين امكان را در اختيار مهندسان قرار مي دهند كه براي برقراري نيازهاي تمايزي مشخص ، منحني زمان/جريان مناسبي را پديد آورند. اين امر باعث مي شود تا بدون نياز به تغيير ابزار براي ايجاد آرايش مناسب و برآوردن نيازهاي مصرف كنندگان بتوان مشخصة عملكرد بازبست را از نو برنامه ريزي نمود.
براي تضمين حداقل قطعي در مدار و قطع حداقل برق مصرف كنندگان ، هماهنگي با ديگر ابزارهاي حفاظتي مهم است. معمولاً مشخصة زماني و توالي عملكرد بازبست چنان انتخاب مي شود كه با مكانيزم پيش از آن نسبت به منبع تغذيه ، هماهنگي لازم پديد آيد. پس از گزينش اندازه و توالي عملكرد بازبست ، براي ايجاد هماهنگي درست ، تجهيزات بعدي بايد به طور مناسب تنظيم شوند.
بخش نخست ، در مد عملكرد سريع طراحي مي شود تا بيش از آسيب رساني خطاهاي گذرا و خرابي خطوط ، خطاهاي گذرا را در سيستم از عملكرد بخش هاي سه گانه اي در يك روند زمان بندي شده با تنظيم هاي زماني از پيش تعيين شده عمل مي كند. اگر خطا دائمي باشد ، عملكرد با تأخير زماني نزديك ترين ابزارهاي حفاظتي به محل خطا را وا مي دارد تا وارد عمل شوند و بخش خارج شدة شبكه را حداقل سازد.
شدت خطاهاي فاز به زمين از خطاهاي فاز كمتر است و بنابراين ، بازبست ها بايد داراي حساسيت مناسبي براي آشكار ساختن اين خطاها باشد.يكي از راه ها بهره گيري از ct هايي است كه به صورت بازماندي بسته شده اند ، چنان كه جريان منتجه بازماندي در شرايط كار عادي تقريباً صفر است. در اين شرايط ، در صورت بيشتر شدن جريان بازماندي از مقدار تنظيمي ، چنان كه به هنگام اتصال كوتاه زمين مي دهد ، بازبست وارد عمل مي شود.
بازبست ها را مي توان به صورت زير دسته بندي كرد:
§ تك فاز و سه فاز ؛
§ مكانيزم هايي با عملكرد هيدروليكي يا الكترونيكي ؛
§ روغني ، خلاء يا sf6
هرگاه بار ، غالباً تك فاز باشد ، از بازبست هاي تك فاز استفاده مي شود. در چنين حالتي ، به هنگام رخ داد خطاي تك فاز ، بازبست بايد به سرعت فاز اتصالي شده را از مدار خارج كند تا تغذيه در فازهاي ديگر همچنان وجود داشته باشد. هر گاه لازم باشد كه براي پيشگيري از بارگذاري نامتعادل ، هر سه فاز از مدار خارج شوند از ريكلوزرهاي سه فاز استفاده مي شود.
بازبست ها با مكانيزم عملكرد هيدروليكي دارا يك سيم پيچ قطع كننده هستند كه به صورت سري در خط قرار مي گيرند و هرگاه جريان گذرنده از اين سيم پيچ از ميزان تنظيمي بيشتر شود ، سيم پيچ يك پيستون را به سوي خود مي كشد و باعث باز شدن پل هاي بازبست و قطع مدار خط مي شود. مشخصة زماني و توالي عملكرد بازبست به عبور روغن از مخازن متفاوت وابسته است. نوع الكترونيكي مكانيزم كنترل معمولاً در بيرون بازبست قرار مي گيرد و سيگنال هاي جريان را از طريق يك ct از نوع پوسته اي دريافت مي كند. با بيشتر شدن جريان از مقدار تنظيم شده ، يك ابزار ايجاد تأخير زماني فعال و نهايتاً باعث توليد يك سيگنال قطع و ارسال آن به مكانيزم كنترل بازبست مي شود. مدار كنترل توالي باز و بستن هاي مكانيزم را بر اساس تنظيم ، تعيين مي كند. براي بستن اتصالات در باز بست هاي با مكانيزم عملكرد الكترونيكي ، از يك سيم پيچ با يك مكانيزم موتوري استفاده مي شود. در بازبست هاي روغني ، از روغن براي خاموش كردن قوس و نيز به عنوان عايق اصلي استفاده مي شود و مي توان همان روغن را در مكانيزم كنترلي نيز به كار برد. بازبست هاي sf6 و خلاء داراي اين مزيت هستند كه تعمير و نگهداري كمتري لازم دارند.
در يك شبكة توزيع از بازبست ها در نقاط زير استفاده مي شود :
§ در پست ها ، براي ايجاد حفاظت اوليه در يك مدار.
§ در مدارهاي فيدر اصلي ، براي تقسيم خطوط طولاني و بنابراين جلوگيري از خروج تمام خط در اثر رخ داد خطايي در انتهاي آن.در شاخه ها يا خروجي هاي انتهايي خط ، براي پيشگيري از باز شدن مدار اصلي در اثر خطاهاي رخ داده در شاخه ها.

سكسيونرها
سكسيونر ، ابزاري است كه پس از عملكرد يك كليد يا بازبست كه در بالادست آن قرار دارد ، بخش آسيب ديدة يك مدار توزيع زا به طور خودكار از مدار جدا مي كند و معمولاً در پايين دست يك بازبست نصب مي شود. از آن جا كه يك سكسيونر ، تحمل و توان قطع جريان اتصال كوتاه را ندارد ، بايد همواره به همراه يك ابزار پشتيبان كه از توان قطع در زير بار برخوردار است ، مورد استفاده قرار گيرد. سكسيونرها مقدار عملكردهاي بازبست در مدت زمان اتصال كوتاه را مي شمارند و پس از آن كه تعداد باز شدن هاي بازبست به تعداد از پيش تعيين شده اي رسيد و به هنگام باز بودن بازبست ، سكسيونر باز مي شود و بخش اتصالي شده را به كلي از مدار جدا مي كند. اين امر باعث مي شود كه بازبست دوباره در شرايط كار عادي قرار گيرد و بنابراين ارتباط منبع تغذيه با بخش هاي سالم مدار مجدداً تنظيم مي شود.
سكسيونرها در آرايش هاي تك فاز و سه فاز و با مكانيزم هاي عملكرد هيدروليكي و الكترونيكي ساخته مي شوند. يك سكسيونر داراي مشخصة عملكرد زمان/جريان نيست و مي تواند در فاصلة دو وسيلة حفاظتي با منحني هاي عملكردي بسيار نزديك به هم و در جايي كه افزودن يك پلة اضافي در ميان آن ها عملي نيست ، مورد استفاده قرار گيرد.
در سكسيونرهاي با مكانيزم هيدروليكي ، يك سيم پيچ به صورت سري با خط قرار مي گيرد. هرگاه اضافه جرياني در خط پديد آيد ، سيم پيچ يك پيستون را به حركت در مي آورد و اين نيز با باز شدن مدار و صفر شدن جريان از طريق جابجايي روغن در مخازن سكسيونر ، يك مكانيزم شمارش را تحريك مي كند. پس از تعداد معيني باز شدن مدار ، پيوندهاي سكسيونر از طريق فنرهاي از پيش تنش يافته ، باز مي شود، اين نوع از سكسيونرها را مي توان به كمك دست مجدداً بست . سكسيونرهاي الكترونيكي در عمل انعطاف پذيرتر و از نظر تنظيم ساده تر هستند. جريان بار از طريق CT ها اندازه گيري و از جريان ثانويه به عنوان تغذيه براي مدار كنترل كه تعداد عملكردهاي بازبست و با هر وسيلة قطع كنندة ديگري را مي شمارد ، استفاده مي شود. سپس در صورت لزوم يك سيگنال قطع براي پخش بازكننده فرستاده مي شود. اين نوع سكسيونرها از طريق مكانيزم هاي دستي يا موتوري قابل وصل مجدد هستند.
به هنگام انتخاب يك سكسيونر بايد عوامل زير را در نظر گرفت :
1- ولتاژ سيستم
2- حداكثر جريان بار
3- حداكثر سطح اتصال كوتاه
4- ايجاد تمايز ابزارهاي بالادستي و پايين دستي
ولتاژ نامي و جريان يك سكسيونر ، بايد با حداكثر مقدار ولتاژ يا بار در نقطة نصب برابر يا از آن بزرگتر باشد. ظرفيت اتصال كوتاه ( گشتاور نامي ) يك سكسيونر نيز بايد از سطح اتصال كوتاه در نقطة نصب بيشتر يا با آن مساوي باشد. حداكثر زمان برطرف سازي خطا در ابزار قطع كنندة همراه با سكسيونر نبايد از شرايط نامي اتصال كوتاه سكسيونر بيشتر شود. عواملي كه در زمينة ايجاد تمايز بايد مورد توجه قرار گيرد ، عبارتند از تنظيم جريان شروع و تعداد عملكردهاي ابزار قطع كنندة سكسيونر پيش از باز شدن آن.

 

فيوزها
فيوز ، يكي از ابزار حفاظت در برابر اضافه جريان است ؛ در فيوز عنصري وجود دارد كه در اثر عبور جريان ، مستقيماً گرم و در صورت بيشتر شدن آن از يك مقدار از پيش تعيين شده ، كاملاً ذوب مي شود. فيوزي كه به طور مناسب انتخاب شده است بايد پس از ذوب شدن عضو مورد نظر ، مدار را به كلي قطع كند ، قوس الكتريكي پديد آمده در لحظة قطع را از ميان بردارد و سپس مدار را در شرايط باز ، با حضور ولتاژ نامي در پايانه هايش ، همچنان نگاه دارد ( يعني در دو سر عضو فيوز ، قوس الكتريكي وجود نداشته باشد )
بيشتر فيوزهاي به كار رفته در سيستم هاي توزيع بر اساس اصل رانش عمل مي كنند ، يعني داراي لوله اي براي از بين بردن قوس الكتريكي هستند ، كه درون آن يك فيبر غير يونيزه و يك عنصر ذوب شونده وجود دارد. به هنگام رخ داد خطا ، همراه با ذوب شدن عنصر فلزي ، فيبر دروني گرم مي شود و گازهاي غيريونيزه اي توليد مي كند كه در درون لوله جمع مي شوند. در اين شرايط قوس فشرده شده و به بيرون لوله هدايت مي شود. علاوه بر اين ، فرار گاز از دو سر لوله باعث پديد آمدن ذراتي مي شود كه قوس را در شرايط بيرون شدگي نگاه مي دارد. با اين روش ، قوس درست در لحظة صفر شدن جريان ، خاموش مي شود. حضور گازهاي غير يوني و رانش در درون لوله ، عدم بازيابي مجدد جريان اتصال كوتاه پس از لحظة عبور جريان در نقطة صفر را تضمين مي كند.ناحية عملكرد از طريق دو عامل محدود مي شود : حد پاييني يا حداقل زمان لازم براي ذوب شدن فيوز ( زمان ذوب كمينه ) و حد بالايي كه به كمك حداكثر زمان كل لازم براي برطرف شدن خطا توسط فيوز تعيين مي شود.
براي دسته بندي فيوزها بر اساس ولتاژ نامي ، جريان نامي ، مشخصه جريان بر حسب زمان ، خصوصيات ساختماني و ديگر عوامل ، استانداردهاي گوناگوني وجود دارد. به عنوان مثال بخش هاي مختلفي از استانداردهاي ANSI/UL 198-1982
در مورد فيوزهاي ولتاژ پايين در حدود 600 ولت يا كمتر هستند. در مورد فيوزهاي ولتاژ متوسط يا ولتاژ بالا در بازة 3/2 كيوولت تا 138 كيلوولت ، بايد استانداردهايي مانند ANSI/IEEE ( 37.40.41.42.46.47.48 ) را به كار برد. سازمان ها و كشورهاي ديگر از استانداردهاي خود استفاده مي كنند و علاوه بر اين كارخانجات سازندة فيوز نيز علائم و دسته بندي هاي خاص خود را دارند.
در سيستم هاي توزيع ، در شاخه هاي فيوز استفاده از حروف K و T به ترتيب براي انواع تند و كند بر اساس نرخ سرعت عملكرد آنها امري عمومي است. نرخ سرعت ، نسبت به جريان ذوب كمينه اي كه در s 1/0 باعث عملكرد فيوز مي شود به جريان كمينه اي است كه در s 300 باعث عملكرد آن مي شود. در شاخه هاي K ، SR ( نرخ سرعت ) در حدود 6 تا 8 و در شاخه هاي T در حدود 10 تا 13 تعريف مي شود.
براي انتخاب فيوز مناسب براي استفاده در يك سيستم توزيع ، اطلاعات زير ضروري است :
1- سطح ولتاژ سطح عايقي
2- نوع سيستم
3- سطح اتصال كوتاه بيشينه
4- جريان بار
چهار عامل فوق جريان و ولتاژ نامي و ظرفيت اتصال كوتاه فيوز را تعيين مي كنند.

 

 

بر خلاف کلید های هوایی ،سکسیونرها قادر به قطع هیچ جریانی نیستند .آنها فقط در جریان صفر باز و بسته می شوند . این کلیدها اصولا جدا کننده هستند که ما را به جدا کردن کلیدهای قدرت روغنی ، ترانسفورماتوها، خطوط انمتقال و امثال آنها از شبکه زنده قادر می سازند .سکسیونرها از لوازمات تعمیراتی و تغیی مسیر جریان میباشند. 1- سکسیونر تیغه ای یا اره ای 2- سکسیونر کشویی 3- سکسیونر دورانی 4- سکسیونر قیچی ای یا پانتوگراف سکسیونر تیغه ای یا اره ای برای قطع و وصل ولتاز و حفاظت مطمئن در زمان عملکرد استفاده می شود و بیشتر برای فشار متوسط کاربرد دارد . بر حسب میبزان جریانی که از آن عبور می کند تیغه های آن می تواند از ساده به دوبل و از نوع تسمه ای به پروفیلی و میله ای و لوله ای تغییر یابد . نوع اهرمی آن در فشار قوی وفوق فشار قوی کاربرد دارد . این سکسیونر ها به دلیل وجود شرایط جوی و وجود تنش های مختلف بایستی طوری نسب شود که در اثر نیروی برف یا باد به راحتی وصل نگردد. سکسیونر کشویی برای عملکرد ،سکسیونر در جایی استفاده می شود که عمق تابلو کم باشد . این سکسیونرها بیشتر به صورت میله ای در جهت عمودی قطع و وصل می شود و بیشتر در فشار متوسط کار برد دارد . سکسیونر دورانی بیشتر در شبکه های 60kv به بالا استفاده می شود و عملکرد این سکسیونر به صورت دو بازو در یک پل که جهت چرخش آنها 90 درجه معکوس همدیگر می باشند این نوع کلید در شرایط جوی نا مناسب مقاومت خوبی از خود نشان میدهد. سکسیونر قیچی ای یا پانتوگراف این نونوع سکسیونرها بیشتر در شبکه فوق فشار قوی کاربرد دارند و به لحاظ آنکه هر قطب روی یک پایه سوار است لذا از نظر جایگیری در پست حجم کمتری اشغال می کند و بیشتر زیر خط فشار قوی نصب می گردد. سکسیونر با قطع زیر بار این سکسیونرها بدلیل جلوگیری از حجم زیاد پست و جلوگیری از مانور اپراتور و همچنین برای جلوگیری از اینترلاک (تنش) بین سکسیونر و دیزنکتور طوری طراحی می شوند که برای قطع و وصل خطی کوچک و یا فیدرهای تغذیه و یا راه اندازی موتورهای فشار قوی و همچنین وصل آنها حدود 5/2 تا10 برابر قدرت قطع آنهاست و جریان قطع این کلیدها 2تا 5/2 برابر جریان نامی است . این نوع سکسیونرها دارای محفظه قطع ضعیفی می باشند که از نوع هوایی می باشند. سکسیونر باید در حالت بسته یک ارتباط گالوانیکی محکم و مطمئن در کنتاکت هر قطب برقرار می سازد و مانع افت ولتاز می شود.لذا باید مقاومت عبور جریان در محدوده سکسیونر کوچک باشد تا حرارتی که در اثر کار مداوم در کلید ایجاد میشود از حد مجاز تجاوز نکند .این حرارت توسط ضخیم کردن تیغه و بزرگ کردن سطح تماس در کنتاکت و فشار تیغه در کنتاکت دهنده کوچک نگهداشته می شود .در ضمن موقع بسته بودن کلید نیروی دینامیکی شدیدی که در اثر عبور جریان اتصال کوتاه بوجود می آید .باعث لرزش تیغه یا احتمالاباز شدن آن نگردد.از این جهت در موقع شین کشی و نصب سکسیونر دقت باید کرد تا تیغه سکسیونر در امتداد شین قرار گیرد .بدین وسیله از ایجاد نیروی دینامیکی حوزه الکترومغناطیسی جریان اتصال کوتاه جلوگیری بعمل آید. موارد استعمال سکسیونر همانطور که گفته شد اصولا سکسیونر ها وسائل ارتباط دهنده مکانیکی وگالوانیکی قطعات وسیستمهای مختلف می باشندودر درجه اول بمنظظور حفاظت اشخاص و متصدیان مربوطه در مقابل در مقابل برق زدگی بکار برده میشوند.بدین جهت طوری ساخته میشوند که در حالت قطع یا وصل محل قطعشدگی یا چسبندگی بطور واضح واشکار قابل رویت باشد سعنی عمل قطع شدگی در هوای ازاد انجام گیرد. از انجاییکه سکسینر باعث بستن یا باز کردن مدارالکتریکی نمیشود برای باز کردن یا بستن هر مدار الکتریکی فشار قوی احتیاج به یک کلید دیگری بنام کلید قدرت خواهیم داشتکه قادر است مدار را تحت هر شرایطی باز کند و سکسیونر وسیله ای برای ارتباط کلید قدرت ویا هر قسمت دیگری از شبکه که دارای پتانسیل است به شین میباشد .طبق قوانین متداول الکتریکی جلوی هر کلید قدرتی از 1کیلوولت ببالا ویاهردو طرف در صورتیکه ان خط از هر دو طرف پتانسیل می گیردسکسیونر نصب می گردد. برای جلوگیری از قطع ویا وصل بی موقع ودر زیر بار سکسیونر معمولا بین سکسیونر وکلید قدرت چفت وبست(مکانیکی یا الکتریکی)بنحوی برقرار می شود که با وصل بودن کلید قدرت نتوان سکسیونر را قطع ویا وصل کرد

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,
چگونگی انتخاب ترانس جریان و معیارهای آن سوالی است که همیشه برای تمام بازدید کنندگان گرامی  مطرح  میباشد لذا برای انتخاب ترانس جریان  12 آیتم مهمی که بایستی مدنظر قرار داد به شرح ذیل میباشد:

1- کاربرد: بر حسب اینکه آیا ترانسفورماتور برای حفاظت استفاده میشود یا اندازه گیری ،ترانسفورماتور حفاظتی یا اندازه گیری انتخاب میشود.

2-حداکثر ولتاژ سیستم (ولتاژ کاری): ترانسفورماتور جریان باید به گونه ای انتخاب شود که از نظر ایزولاسیون بتوان ولتاژ موثر فاز را تحمل نماید.

3- جریان اسمی اولیه: ترانس باید به گونه ای انتخاب شود که جریان اولیه اسمی از جریان مدار بیشتر بوده و حتی الامکان نزدیک به آن باشد.

4-جریان اسمی ثانویه: جریان اسمی ثانویه ترانس بر اساس ادوات متصل به ثانویه انتخاب میگردند .

5-فرکانس: فرکانس ترانس باید همان فرکانس شبکه انتخاب گردد.

6-جریان حرارتی کوتاه مدت اسمی Ith : مقدار جریان موثر اولیه است که یک ترانس بدون آسیب دیدن به مدت یک ثانیه تحمل میکند یا به عبارتی جریانی است که ترانس بدون رسیدن به درجه حرارتی که موجب بروز آسیب به ترانس شود در  یک ثانیه تحمل نماید . لازم به ذکر است تحمل جریان حرارتی کوتاه مدت برای ترانس بسیار ضروری میباشد  زیرا درصورتی که ترانس نتواند جریان خطا را تحمل نماید کل سیستم حفاظت عمل نخواهد کرد .

7-جریان دینامیک اسمی Idyn : مقدار پیک جریان اولیه است ترانس بدون صدمه دیدن الکتریکی یا مکانیکی ناشی از نیروهای الکترومغناطیسی میتواند تحمل کند ، در صورت بروز اتصال کوتاه پیک اول جریان بطور تقریبی 2.5 برابر جریان حرارتی کوتاه مدت خواهد شد لذا اینکه ترانس بتواند جریان دینامیک را تحمل نماید حائز اهمیت است.

8- بار: بار ترانس بر اساس مصرف ادوات متصل به ترانس جریان و تلفات اهمی تعیین میگردد.

9-کلاس دقت: بر حسب کاربرد ترانس جریان حفاظتی و یا اندازه گیری تعیین می گردد مثلا" برای ترانس جریان اندازه گیری ، دقت مورد نیاز اندازه گیری تعیین کننده کلاس دقت خواهد بود .

10- کلاس عایقی: بر اساس کلاس عایقی مورد نیاز سیستم تعیین میگردد.

11- ضریب حد دقت -ضریب امنیت ابزار دقیق : برای ترانس حفاظتی ضریب حد دقت مشخص کننده درجه حفاظت میباشد.

12- شرایط محیطی: درجه حرارت محیط و ارتفاع از سطح دریا درانتخاب ترانس بسیار مهم میباشند که با توجه به افزایش ارتفاع از سطح دریا ولتاژ عایقی سیستم  تغییر خواهد نمود.

منبع این پست هندبوک شرکت مگ الکتریک میباشد . 

چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,
با سلام

مطابق استاندارد 2-60947 ، جریان نامی قطع اتصال کوتاه (ICS:Rated service short circuit breaking capacity) ،بیشترین مقدار جریان اتصال کوتاهی است که کلید توانائی قطع در شرایط اتصال کوتاه را دارد (در حالت سرویس).

جریان نامی قطع اتصال کوتاه (ICU:Rated ultimate short circuit breaking capacity) ،بیشترین مقدار جریان اتصال کوتاهی است که کلید توانائی قطع در شرایط اتصال کوتاه را دارد (در حالت نهائی).

جریان نامی قطع اتصال کوتاه نهائی جریانی است که کلید تنها یکبار بدون اینکه آسیبی ببیند قادر به قطع آن میباشد و برای دفعات بعدی نیاز به تعمیر و یا تعویض دارد اما جریان نامی قطع اتصال کوتاه سرویس جریانی است که کلید به دفعات قادر به قطع آن است بدون اینکه آسیبی ببیند و یا نیاز به تعویض آن باشد. در واقع هر دو جریان جریان قطع اتصال کوتاه هستند اما یکی در حالت سرویس و دیگری در نهایت مقدار جریان اتصال کوتاه میباشد..

بطور کلی ICS